بهمن ۰۲، ۱۳۸۸

«آزادی از قید تعلق»





خداحافظ گری کوپر رو واسه بار دوم تو هفته پیش خوندم. «لنی» خیلی عجیبه واسه ام. اما این تعجب قبلا هم تکرار شده بود.


هولدن کالفیلد هم هم- چین آدمی به نظر می رسید. و همینطور دلقک کتاب هاینریش بل

الان هیچ نمی خوام سر این شخصیت ها و تیپ ها و کتاب ها حرف بزنم.

مانیفست لنی حرف الان منه

«آزادی از قید تعلق».

.

لنی آخرش هم گیر می کنه. نمی دونم چرا. اما خب دیگه . نمی تونه همیشه آزاد از قید تعلق بمونه. هرچند تو دلت-ات واسش نمی سوزه و ناراحت نیستی که مانیفست-اش نشد الگو و ایده آل زندگی- اش...

این روزها دائما احساس می کنم دور و بر من پره از لنی...

لنی هایی که کوه و برف و سفیدی ندارند که فرار کنند. گیر کردند تو جهنم و دره و سیاهی.

لنی های دور و بر من خیلی دردناکند. خیلی!!

هیچ نظری موجود نیست: