مینا(ترانه علیدوستی)
دیالوگ فیلم کنعان
............................
پ.ن: کنعان.... گلستان می شود.... و ما یک ریز و پی در پی میان همین «باد» و «مباد» های واهی نشسته ایم ...
که چی ؟ که امید خوب است و نومید شیطان است...
خنــک آن قمـــــار بازی که ببـاخـت هر چـه بـودش
بنمــــانـد هیـــچـش الا هـوس قمـــــــار دیگـــر
میلاد یکی کودک
شکفتن گلی ماند
چیزی نادر به زندگی آغاز می کند
با شادی و اندکی درد
روزانه به گونه ای نمایان
بر می بالد
بدان ماند که نادره ی نخستین است
و نادره ی آخرین.
.
تنها آنکه بزرگترین جا را به خود اختصاص نمی دهد از شادی لبخند بهره می تواند داشت
آنکه جای کافی برای دیگران دارد
صمیمانه تر می تواند با دیگران بخندد
با دیگران بگرید
.
(احمـــد شـامـلــــو)
۴ نظر:
خوب مرد مومن، یک نشانی از خودت بگذار که من را سر در گم پیدا کردن اسمی از خودت نگذاری.
ممنون. به امید دیدار
چه قدر تفاوت است بین ظاهر و افکار آدم ها
گاهی چیزی که فکر نمیکنی را میبینی و خود را در ابهام می گذاری تا باور نکنی................
سلام اقا رضا
بنده نوازي كردي برادر .
----
يوسف را گرگ ها خوردند باور كن !
-------
يا علي
سلام اقا رضا
بنده نوازي كردي برادر .
----
يوسف را گرگ ها خوردند باور كن !
-------
يا علي
ارسال یک نظر