مبــاد کــز در میــخـــانه روی بــرتـــابـی
تــو تـــاب تـوبــه نـداری به اشتـبــاه مــرو
خنــک آن قمـــــار بازی که ببـاخـت هر چـه بـودش
بنمــــانـد هیـــچـش الا هـوس قمـــــــار دیگـــر
میلاد یکی کودک
شکفتن گلی ماند
چیزی نادر به زندگی آغاز می کند
با شادی و اندکی درد
روزانه به گونه ای نمایان
بر می بالد
بدان ماند که نادره ی نخستین است
و نادره ی آخرین.
.
تنها آنکه بزرگترین جا را به خود اختصاص نمی دهد از شادی لبخند بهره می تواند داشت
آنکه جای کافی برای دیگران دارد
صمیمانه تر می تواند با دیگران بخندد
با دیگران بگرید
.
(احمـــد شـامـلــــو)
۲ نظر:
بعید می دونم ولی نهایت تلاشم رو می کنم!
خدای را که چو یاران نیمه راه مرو
تو نور دیده ی مایی به هر نگاه مرو
.
.
چو راست کرد تو را گوشمال پنجه ی عشق
به زخمه ای که غمت می زند ز راه مرو
سلام
شعر زیبایی است از سایه، من هم ابیاتی که دوست داشتم اینجا نوشتم..
راستی از معرفی فیلم هاممنون..
شب یلدا که برای پوراحمده اماکارگردان شبهای روشن رو نمیشناسم..ممنون میشم اگه بگین.
موفق باشین
تابعدا...
ارسال یک نظر