آبان ۱۰، ۱۳۸۵


کلاسی پر از آموزش پر از جوشش و پر از خروشش
نکاتی چند در مورد درس جامعه شناسی ارتباطات جمعی
استاد ارجمند دکتر اعزازی
اگه پاس نکردید بدو که جا موندی!!!!

چندی پیش در کلاس درس جامعه شناسی ارتباطات جمعی بودیم و از محضر استاد گرانقدر دکتر اعزازی استفاده های کافی و وافی را میبردیم که ناگهان بحث ها بالا گرفت شلیک اعتراضاتی جالب از سوی دانشجویان مخالف و معاند با وجود رسانه ی خصوصی در ایران صورت گرفت. فبل ازا ین واقعه من همیشه فکر میکردم که حتما مدیریت محترم آموزش(که خدا روحشان را رحمت کناد) نام این درس را اشتباه به سمع و نظردانشجویان رسانده و اسم کامل درس را اینچنین میدانستم.
((جامعه شناسی ارتباطات جمعی با تاکید بر مقوله ی زنان)) و یا ((جامعه شناسی ارتباطات جمعی با نگاهی به مظلومیت زنان و گستاخی و بی چشم و رویی مردان.)) و یا از همین دسته اسمها اما بیشتر این اسم را برازنده ی کلاس میدانستم...
((جامعه شناسی زنان اگه وقت شد یه کوچولو ارتباطات جمعی ولی با تاکید بر زنان))
به هر حال در این لحظه ی درگیری شمه هایی هم از مباحث جالب ارتباطات و رسانه ها دیدم که باز بعد از گذشت پنج جلسه جای امیدواری است.
خدا را شکر
**********
برگردیم سر مشاجره داخل کلاس
-ما در ایران رسانه ی خصوصی نداریم.
- چرا نداریم . خوبم داریم . زیادم داریم
- ا... یکیشو بگو...
- مثلا شرق. اعتماد ملی..
- ا... روزنامه ای که کاغذش دولتیه مگه میشه که خصوصی باشه؟
- بچه ها من نه روزنامه میخونم و نه تلویزیون تماشا میکنم.
- ا... استاد ناسلامتی کارتون اینه ... باید ببینید مگه میشه...؟؟؟
- چرا نمیشه من یادمه یه طرحی داشتم . روزی 25 ساعت تلوزیون میدیدیم ولی الان عمرا...
- حالا استاد ما روزنامه ی خصوصی داریم یا نه؟
- پس شرق چیه
- ا... استاد ما که گفتیم خصوصی نیست
ا... منم که گفتم تلوزیون تماشا نمیکنم!!!!!!؟؟؟؟؟؟
-استاد ...چرا؟؟؟؟
- بچه ها بگردیم سر درس....(تا الان خارج از درس بود...!!!!)
- ولی استاد من این رو به دکتر قادری گفتم من رو انداخت بیرون!!!
- خوب تو هم بگو منم بندازمت بیرون...
- شما اون قدر محافظه کارید که هیچکس جرات حرف زدن نداره.... بعد به خودتون میگید جامعه شناس ناسلامتی باید این مسائل رو تو کلاس تحلیل کنید....؟؟
- ولی من که گفتم تلوزیون تماشا نمیکنم...
..
......
ادامه درس...
....در بحث رسانه ها...
???شما سریال نرگس رو دیدید ....
????!!!!!بیچاره نرگس....
و من تازه فهمیده که اون بخش زمان استراحت کلاس بود که داشتیم بحث متفرقه میکردیم...
-اون آقایی که گفت روزنامه نگارم کو؟؟؟؟
استاد مارو میگید...؟


(البته این را حقیقتا عرض کنم این نوشته نه توهین به کلاس درس ارتباطات جمعی است و نه جسارتی به استاد عزیز دکتر اعزازی برداشتی بود شخصی
فقط در مورد تخصصی بودن دروس و تخصصی بحث کردن فاکتور های درسی در دانشکده ی ماست.
بزرگترین دانشکده ی خاور میانه از لحاظ غنای علمی در علوم انسانی...
تازه خبر ندارید دو سه باری هم اساتیدی ارجمند اونو با هاروارد و آکسفورد مقایسه کردند...)

۸ نظر:

ناشناس گفت...

خیلی فعال شدی
قبلنا اینجوری نبودی. اینم شانس ماست. ولی بهت بگم این همه رنگ عوض کردنات چه دلیلی داره نمیخوای درست بشی؟اصلا بهت نمیاد که بخوای آدم خوبی باشی و با قدیمیا دیگه نپری قصد کردم آبروتو ببرم...چون جواب ایمیل هامو نمیدی مجبور شدم اینجا بیام سراغت فعلا شبتون بخیر

ناشناس گفت...

البته میتونی کامنت هامو چاک کنی این حق رو هم داری چون آبروت میره..
آی دی مو واست میفرستم ... منتظر جوابم هستم...

ناشناس گفت...

سلام و خسته نباشيدوزيبا بود و جالب و...
حرفاتون و قبول دارم شايد خيلي ولي اين حرف زدن بچه ها سر كلاس يه اتفاق فوق الاده است چون كلاس خواب آور نيست غالبا طنز داره وپوياست...ومهم تر از همه باعث نوشتن يه مطلب زيبا و يه تحليل زيبا تر مي شه از جانب شما و شايد يه جرقه هايي توي فكر بقيه هر چند كوچيك.نظرم اينه كه شايد ما به پاي اكسفورد و غيره...نرسيم ولي مي تونيم در حد اونا و خيلي بيشتر ذهن هامون و به كار بيندازيم.ميدونيد چرا؟
.
.
.
.
.
چون اونا گروه مطالعاتي مثل گروه ما ندارن و اين گروه حاصل اين دانشكده و اين ساختار و اين اساتيد و... اين اعضاي محترم !هست.
موفق باشيد

ناشناس گفت...

139..
میبینم که انگار فقط منم که که ازت خوشم نمیاد بقیه دوستات کارت رو قبول دارند...
چرا کامنت های قبلی رو پاک نکردی
هی آقا آی دیم رو که بهت دادم..

kaaj0019@yahoo.com
منتظرم

ناشناس گفت...

یه بار اول نوشته هام نوشتم 139.. ببینم چه فرقی داره
واسه تو که خیلی مهمه
اما بدون هیچ کمکی بهت نمی کنه
چون لیاقتش رو نداری...

ناشناس گفت...

salam

doste aziz webloge man dare yek sale mishe!!!vali ghablana dostan be ma kam lotf bodan.
be har hal az inke be man sar zadi mamnon.
ya ali

ناشناس گفت...

در اين شكي نيست كه نوشتن امر مقدسيه...ولي نبايد فراموش كرد كه نوشتن داريم تا نوشتن...يكي مثل شهيد مطهري حاصل مطالعات و تفكرات علمي خودش رو مكتوب ميكنه ، يكي هم مثل فرويد يا همون سلمان رشدي خودتون افكار و برداشت هاي پليد و شيطاني خودش رو مي نويسه، اينها هر دو از يه سنخ هستن (يعني علمي و فكري هستن) ولي جهت يكي هدايت و ديگري ضلالت هست... يه نوع ديگه از نوشتن هم هست كه مثلا شهيد آويني انجام مي داد ، يعني ميشه گفت جوشش هاي احساسي درون رو، روي كاغذ مي آورد ولي بين نوشته هاي همين يه فرد هم اينقدر تفاوت هست كه خودش مي آد و يه باره همه ي دست نوشته هاشو تو چند گوني مي ريزه (اينش خيلي مهمه، چند گوني )و همه رو آتيش ميزنه...ولي وقتي دوباره شروع به نوشتن مي كنه همش رو انتشار مي ده، چون مي گه اون اولي حديث نفسه كه بايد سوزونده بشه و اين دومي پياميه كه بايد به گوش بقيه هم برسه.
خيلي از نوشته ها قشنگي شون به اينه كه تو دل بمونن ،و خيلي هاشون هم بايد از دل بيرون بيان و رسالتشون رو روي صفحه هاي كاغذ و نت و... به انجام برسونن. حالا بايد فكر كرد كه نوشته هاي ما از كدوم دسته ان تا ارزش هر كدوم معلوم بشه...حديث خداپسندانه ست يا حديث نفسه يا حديث تأ ديب نفس...

ناشناس گفت...

سلام
جالب بود
متاسفانه در دانشکده جریانهایی وجود داره که دانشجوها بدون اطلاع از واقعیت وجودی اونها به عضویت در انها رو می ارن البته روی صحبت من اصلا این کلاس و استاد محترمشون نیست ولی به نظر من این جریانها به دلیل بی برنامه و بی هدف بودن به هدف واقعی خود نمی رسن

ممنون چون این مورد یکی از دغدغه های ذهنی من در دانشکده بود
{س.ک}