آبان ۲۸، ۱۳۸۵

کبری 206 خریده(بخش اول)
آقا از روزی که شوهر کبری به طور قسطی و لیزینگ برای کبری 206 خریده (یعنی هاشم آقا پسر مشتی حسن ماست بند رو میگم) خواب و خوراک رو از خودش و بچه هاش وگرفته
تازه شانس آوردیم از صدقه سر مسئولان مملکتی و طرحهای فوق العاده شون روزهای زوج نمیتونه اتومبیل رو از خونه بیاره بیرون وگرنه که مصیبت دو برابر میشد. هرچند که کبری تو روزهای زوج هم بعد از پایان ساعت طرح رانندگی میکنه…


قبل از خرید:
هاشم آقا یعنی من استعداد اینو دارم که رانندگی یاد بگیرم…
- بله خانوم اختیار دارید
- آخه وقتی من دانشکده میرفتم یه دو سه باری با ماشین فائزه رانندگی کردم. خوبم روندم …
- چشمم روشن پس درایورم هستی
- نه به خدا فقط سه چهار بار…


کبری شوماخر میشود

- خانوم شما وقتی هنوز جلسه ی چهارمتونه چرا اینقدر گاز میدید؟
- آخه شما نمیدونی که چه کیفی داره ؟
- دختر گلم خوب خودتو به کشتن میدی؟
- نه بابا من خودم اینکارم. مثل اینکه قبلا رانندگی کردما . یادم رفته وگرنه...
- من چی بگم ولی دخترم تو تو این چهار جلسه دوبار کنترل ماشین رو از دست دادی و نزدیک بوده تصادف کنی..



کبری به کمک سرهنگ و شهردار و و سران سه قوه گواهینامه گرفت
بوق بوق بوق
کبری خانوم گواهینامه را استاد کرد
شیرینی به این همسایه
شیرینی به اون همسایه

هاشم آقا: چقدر شیرینی میدی چه خبره؟
- تو نمیدونی . اینارو باید ساکتشون کرد . یه دفعه دیدی رو ماشین خط انداختند . در ضمن مثل اینکه خوشحال نیستی گواهینامه گرفتم..(کبری آبغوره میگیرد...)

و آقا هاشم از ترس دعوا و مرافه یه جوری از دل خانومش در میاره که خلاصه یعنی........ و مال خودتونه من چی کارم


هفته ی بعد..

هاشم میای بریم جردن...
- اونجا کجاست دیگه؟
- هاشم اذیت نکن دیگه... همون خیابونه که هر کی رانندگیش خوبه میره اونجا...
- یعنی چی افسر زیاد داره..؟
- نه بابا اونایی که میان اونجا فقط واسه رانندگی و خوشگذرونی میاند؟
- یعنی چی؟ پارک داره ؟تخمه داره آجیل و چیپس فروشی زیاد داره خوب بگو پیست هست دیگه
- هاشم یعنی تو عمرت اسم این خیابونه رو نشنیدی؟
- نه ولی میدونم که اسمش خارجیه...
- هیچی من غلط کردم لباس بپوش بریم سمت اتوبان نواب خوبه؟
- یعنی تو بلدی ؟ منو نکشی؟
- نه مثل اینکه کبری شوماخر رو نمیشناسی؟
- نه اون دیگه کیه؟
- هیچی...
هیچی....
هیچی.....


پنجشنبه
8:30 شب
خیابون جردن....

هاشم حال میکنی چه خیابونه خوبیه
- کجاش خوبه نیم ساعته تو ترافیک گیر کردیم و صدای ضبط این ماشین بغلی هم دیوونه ام کرد همه اش هم این واسه اون بوق میزنه اون یکیام به جای اینکه ببینن این بدبخت چی میگه فحش میدند و روشون رو اونور میکنند
- چی میگی؟ رانندگی لذتش به ترافیک ایستادن و گاز دادنشه تازه نبینم به اون دخترا نگاه کنیا... اونا خوب نیستند
- ولی اونا که خیلی خوبند....!!!!

-بذار الان نشونت میدم؟
(چراغ سر تقاطع جردن و ظفر سبز شد....)
کبری گاز میدهد و هاشم آقا التماس میکند

- کبری سن الله....
کبری منه باخ ارام کبری آرام سنالله

- ا.... چی ترکی داد میزنی نمیفهمم...

و کبری از میان ماشین ها ویراژی ازون مدل لایی های پسرانه ی جردنی کشید...

هاشم آقا که یواش یواش داشت شلوارش رو خیس میکرد نیشش تا بنا گوش واشد داد زد :
کبری ایوالله
بابا ساقول
ایول الله
ایوالله




ساعت 12 شب
کبری این خیابونه رو همه اش باید اینجوری دور زد نمیشه ازش رفت بیرون
- چقدر حرف میزنی الان میریم
- بچه ها خونه ی مامانت اینا تنهان... بسه بریم سر گیجه گرفتم

(کبری با ملایمتی بی مثال و کرشمه ای عجیب تر)
- ببین هاشم آقا ....
- جانم
- من زن خوبی برات هستم...؟؟ من تو خونه لباس می شورم و غذا میپزم و با این دوتا بچه خل سروکله میزنم....
منو دوست داری؟
- هاشم آقا هم که از مدل حرف زدن کبری کلی لذت برده بود و مثل ...کیف کرده بود گفت شما خانومی شما گلی هر چی تو بگی همونه ...
- ا... اگه ابنجوریه پس من ازاونا میخوام....
- اونا کدومه؟
- اون دیگه نمیدونم چیه فقط میدونم میلرزه صداهای زیاد میده
اون که پشت ماشین اون پسره است توی ماشین پشت صندلیه عقب چشمت رو باز کن..

- هاشم آقا که فقط دوتا چیز گرد رو میدید که گود بود ...گفت نمیدونم آخه چیه ؟
- هاشم آقا منم نمیدونم چیه.... اسم خوبی داره فائزه میگفت صدای زیاد رو جواب میده

و هاشم آقا در این فکر بود که اون چیزای گرد جواب کیو میده...

۳ نظر:

Konar گفت...

داستان خیلی دوست دارم!شوماخر رو خیلی بیشتر دوست دارم!اما بیشتر از همه دوست دارم بدونم چرا کبری به عنوان شخصیت اصلی انتخاب شده؟!

قلــم صد و سی و نه گفت...

139..
كنار جان دليلش بر ميگرده به نوشته هاي قبلي من
آخه من با كبري از اون تصميم معروغش آشنا شدم(تصميم كبري دوم ابتدايي)

بعد از اون كبري رفت دانشگاه سپس ازدواج كرد و دست آخرم اتومبيل خريد فكر كنم بتوني تو آرشيو بعضي قسمتها رو پيدا كني...

ممنون كه كامنت گذاشتي

ناشناس گفت...

salam
ghalame khobi darid .
enshalah joz haghighat bar an jari nashavad .
movafagh bashid.