آذر ۲۹، ۱۳۸۶

139..




رفت حاجي به طواف حرم و باز آمد

ما به قربان تو رفتيم و همان جا مانديم...



==========================
پ.ن:
مهاجردل به ماندن سپرده است و حيات
دنيا را سفري مي بيند كوتاه،
از مبدا تولد تا مقصد مرگ
و اينچنين به حقيقت عالم نزديك تر است

آقا مرتضي آويني

۸ نظر:

ناشناس گفت...

eee ! mer30
kolli khoshhal shodam !
in beyt she'r be khaatere eyde ghorbane dige ;) ?!

ناشناس گفت...

سلام
آقای قلم
خوش به حالتون . حس می کنم دنیایی بهتر از من دارید.
********************

ناشناس گفت...

سلام

عید قربان و شب یلدا رو بهتون تبریک میگم.

تو عرفه امسال خیلی به یاد متن پارسالتون بودم.

ما رو از دعای خیرتون فراموش نکنید

ناشناس گفت...

جدیدا زیاد از افعال معکوس استفاده می کنی رضایم!!!
سلام

ناشناس گفت...

خداوندا
تو مي داني كه انسان بودن و ماندن در اين دنيا چه دشوار است

چه زجري مي كشد آنكس كه انسان است و از احساس سرشار است

ناشناس گفت...

تو می نویسی من می خوانم و دلم تنگ می شود و دلم میگیرد...
من هم نمی شناسمت...اینجا بوی ارتباطات می دهد و روزهای دانشجویی...

ناشناس گفت...

راستی باید می گفتم روزهای دانشجویی در شهر خوب لعنتی... تهران بی عاطفه... تهران بی آسمان...

ناشناس گفت...

سلام

.
.
.
.
.
.
.
.
پست ها و فضای این جا آدمی را یاد آن چوپانی می اندازد که کوشه ای دنج جسته دور از قیل و قال نی لبک را عشق است