خرداد ۱۵، ۱۳۸۶

رساله اي در باب انديشيدن


از انديشيدن چه حاصل كه نه تورا ميخواند و نه تورا ميراند،

در خلا باقي ميگذارد
و همه چيز را در نهايت امر گردن تو مي اندازد
اگر زرنگ باشي كه رسوايي ها را به تقدير نسبت ميدهي و مي رهي
والا كه در افيون شكست مي شكني و ...



تو را به انديشيدن فرا ميخوانم كه بزرگترين درمان است
علاج درد تو دراندیشیدن است و نه فكر كردن به معني عام،چه سود كه به مانند باقي افراد از صبح تا به شام درگير اين وآن باشي و به آنان فكر كني؟،
كه خودت را رها كرده اي!
عبادت است كمك وانديشيدن به خلق،
ولي نه آنكه خودت را به تقدير سپاري و پا بر روي امواج گذاري
و آمنت و بالله سر دهي و خدا از تو مدد گويي و بي غم روزگار گذراني ...
ياد بگير كه چگونه بايد بينديشي،
كه اساسا سخت ترين كار دنيا بعد از بندگي انديشيدن است...
نيچه وار نميگويم كه به تنهايي ات بگريز كه از زخم مگسان در امان نيستي...
آري مگسان بسيارند و خون تو نيز نه بسيار،
اما اساس هر بردي سوختن است،
بايد تحمل كني ،نيش مگسان زهر آگين را و سپس رشد كني و تعالي يابي،
و آنجاست كه دگر نه مگسي آزارت ميدهد و نه ...
به انديشيدن بگرا
به تنهايي،
به سكوت،
ميداني مشك چه زماني هياهو دارد و غرش...؟
زماني كه خالي است،
پس صدا و نوا را فراموش كن و تا سر ريز نشدي فوران مکن که فوران آن هنگام است که كوزه ات سوراخ شده است و عمر تو نيز به پايان...
بينديش كه اساس خلقت تو را به كجا رهانده واز تو چه ميخواهد كه اساس خلقت تو هستي و نه جز اين...
پروا نكن ،كه چه حاصل از ترس، كه ترس مرگ اراده است...
ومرگ زماني كه آمد ديگر باز نخواهد گشت
مادامي كه مصمم به انجامي برنده اي و مادامي كه در شك و ترديد و اضطرابي وا داده اي ،كه هر آيينه سيب از دست تو بلغزد، از آن ديگري است...
،در انديشيدن خطر فراوان است
خطر از مارهاي سمي خودخواهي
خوبيني و خود شيفتگي،و منيت...
هراس كن از مگسان زهر آگين آدميان كه تورا نيش ميزنند و تشويق ميدارند به ادامه ي راه
هر سان كه ديدي تشويق ميشوي بدان كه مغلوب گشته اي وهر سان كه تو را مذموم و نا پسند خواندند ، آن روز روز پرواز است
اما فراموش مكن كه به چه بايد بينديشي
آغاز راه کجاست و اساسا دلیل آغازت چیست؟
به اندیشیدن بگرا
به نفست رجوع کن به آنی بیندیش که اساس توست و تو اساس خلقت ، که خلقت در توست و تویی
که احسن الخالقینی...
بیندیش که اگر نبودی چه میشد و چه بلایی بر سر عالم می امد
اگر خبری نیست پس زنده بودنت چه سود؟
که اسب جوان را به خاطر چابکی اش حسن هاست و نه به خاطر نجابتش
که اگر نجابتی در کار بود هرگز سلاخی نمی شد...
به تنهایی ات بگریز و بیندیش که خدا چگونه خدا شد و تو چگونه انسان...
روزی که دنیا آمدی چه شد و روزی می روی چه میشود؟
بیندیش به دو روزی از عمرت که شبیه هم است که اگر پدیدار شد تو در خسرانی و آفت...
،بیندیش به دوستانی که برایت دوست بوده اند ونه خوب
جهان ،دغل زیاد دیده است، پس به تملق و دروغ نان خود را بر سر کوی برزن آلوده نساز
که لقمه ی آلوده نام آلوده به همراه دارد و نام آلوده تباهت میکند
به کودکی ات بیندیش زمانی که شیطنت ات زیبا بود و چهره ی معصومت دوست داشتنی
به امروزت بیندیش که چه میزان صورتت زیباست
و آیا سیرتت شیطنت دارد یا ؟ ...
دیگر به هیچ چیز نیندیش
اینجا سکوت اختیار کن
به او بیندیش که تو را اندیشیدن ارزاني داشت تا به او برسی
ونه از او برهی
که اندیشه خطرناک ترین نیروست ،
از راه درست به ابتذالت میکشاند
شهوت تخطی میکند اما چه باک که دل در گرو رحمانیت او گرفتار است
اما عقل ، اگر در نام او به تردید افتد جایی برای جبران نخواهد گذاشت
ناگهان زایل میشوی بی آنکه اگاه باشی
که دیگر اندیشیدن هم به فریادت نخواهد رسید
به تنهایی ات بگریز،
شاید حادثه ای تو را به مسیر درست کشاند و اندیشه ات بوی تامل و تعمق گیرد...
به خود بينديش كه تمام جوابها در توست
بدان كه روزي مي رسد كه هركس را به فراخور انديشه اش ظرفيت ميدهند و به اندازه ي عملش ظرف...
به آينده اي بينديش كه هرگز نخواهد آمد
آینده ای که هر لحظه در کمین است...
آینده ای که اکنون گذشت...
و آینده ای که جانت را خواهد گرفت
به تنهایی ات بگریز و به چگونه اندیشیدنت بیندیش

...به این بیندیش که از اندیشیدن چه حاصل،
... که نه تورا نام میدهد و نه دوام



تقديم به آقا مرتضي
هميشه دوست خوب و بي نظيرم

۱۰ نظر:

ناشناس گفت...

be andishidan khatar makon...

ناشناس گفت...

be andishidan khatar makon...

ناشناس گفت...

سلام.خیلی از اینکه سر زدی خوشحال شدم.ممنون و متشکر.وبلاگ خواندنی ات را خرد خرد سیر می کنم. مزه اش بیشتر است.

ناشناس گفت...

سلام خدائيش هم رساله اي بودا

ناشناس گفت...

aghaye filsof salam havaliye ma nemiaid?

ناشناس گفت...

salam
matlbe khobi gozashtid
movafagh bashid
un tarafa ham biyayd
ya hagh

ناشناس گفت...

سلام
خوبی؟
ممنونم از لطفت
متن جالبی بود...
ما که همیشه در خدمتیم
تو بی خبر نگذار

ناشناس گفت...

سلام آقا رضا
باور کنید هروقت می خواهم برای شما نظر بگذارم کلافه می شوم. آخه این وبلاگ شما چرا این طوریه ؟
آقا رضا به روزم. مطلبتون رو هم خوندم.
پست جدیدم کمی طولانیه ولی ارزش خوندن داره. بخونید حتما.
حتی اگر کل مطلب رو حوصله نداشتید قسمت های نارنجی رنگ را هم بخوانید لب مطلب است منتظرم
موفق باشید.

ناشناس گفت...

salam.
mamnon az hediyaton.kheily ghashang bod.
mamnonam.
posteton ro ham sare forsat mikhonam nazar midam.
ya ali.

ناشناس گفت...

salam.
mamnon az hediyaton.kheily ghashang bod.
mamnonam.
posteton ro ham sare forsat mikhonam nazar midam.
ya ali.