مهر ۰۵، ۱۳۸۵

خدایا
اندیشه و احساس مرا در سطحی پایین میاور که زرنگی های حقیر و پستی های نکبت بار و پلید (( شبه آدم های اندک)) را متوجه ...شوم.چه دوست تر میدارم بزرگواری گول خورباشم تاکوچکواری گول زن

۳ نظر:

ناشناس گفت...

اول از همه سلام بر جناب محبی..بسیار

مسروریم که اهالی وبلاگ نویس و وبلاگ خوان را شرمنده کردید و پاسی از وقت گرانبایتان را جهت اشاعه فرهنگ وبلاگ نویسی در اختیار عزیزان قرار دادید...دوم اینکه چه عجب غیر از تصمیم کبرا تصمیم دیگری گرفتید...سوم درباره مطلب قبلیت کمی اعتراض دارم ..چون همیشه لازم نیست آدم به درجه ای برسه که بخواد دیگران رو از علمش لبریز کنه...یا همیشه آدم تشنه دونستن نیست که بخاطرش نوشته های دیگران رو بخونه..بقول دوستمون رضا (ترک) که واقعا براش احترام قائلم نوشتن نوعی ابراز هویته..نوعی وجود داشتنه..یادم رضا این جمله رو برام نوشت..((می نویسی پس هستی)) گاهی اوقات نیاز داری بنویسی هر چند آگاه باشی که نوشته ات خوب نیست..نوشتههای آدم دوست بی ناطق آدمن..نوشته هات تو رو در آیینه خودت بهت نشون می دن...یا حق

ناشناس گفت...

برای بزرگوار شدن فقط گول نزدن و حتی کول خوردن کافی نیست...
باید مواضع بود...و شرط اول احترام و صداقته...
می تونی بزرگوار باشی با یه کمی تمرین...
به عقلت رجوع کن نه به شنیده ها و نا شنیده های دیگران...
همیشه خندان باشی!

ناشناس گفت...

سلام مطالب جالبی دارید می خواستم برای زحماتی که برای وبلاگم کشیدید تشکر کنم